مانورچیواژهنامه آزادکارگر یا تکنسین مانور که در هنگام کوپل یا دکوپل ( جدا سازی و یا وصل کردن واگنها به یکدیگر) واگنهای قطار هماهنگی های لازم را با لکومتیو ران یا راهبر قطار انجام م
بلشویکواژهنامه آزادبلشِویکها (به روسی:большевики) (در روسی به معنای «اکثریت»)، دستهای از حزب کارگر سوسیال دموکرات مارکسیستی روسیه بودند که در دومین کنگره حزب در ۱۹۰۳ به رهبری لن
قتقوواژهنامه آزادنوعی غذای محلی بسیار خوشمزه که در استان یزد بیشتر طبخ میشود این غذا از ادویه و چند تخم مرغ تهیه شده که بصورت بسیار ساده و سریع درست شده وبیشتر برای افراد کارگر
بصامواژهنامه آزادبَصّام (معرّب، اِ)؛ نام طایفه ای که در ایران (بیشتر کرمانشاه، تهران و قم)، عراق و برخی کشورهای عربی پراکنده اند و اصالتاً عرب و از سادات باقری اند. (در ایران، ب
معمارخورواژهنامه آزادوقتی کارفرمایی پول کارگری را می خورد، شخصیت بی مایه و دون که از میان مایگی و کوتوله بودن خود در برابر زیر دستانش سوءاستفاده ی مالی می کند.