کان لم یکنواژهنامه آزادباطل ،ملغی ،تا اطلاع ثانوی معلق ماندن،برگرفته از زبان عربی و رایج در زبان فارسی هیچ انگاشته، بیهده انگاریده، تبه انگاشته، تباه انگاشته، برهوده انگاشته.
ساریواژهنامه آزاداین کلمه به معنی زرد است و در ترکیب اسامی بعضی اشخاص و امکنه یا شئ هم به صورت صفت به کار رفته است؛ مانند:ساری آغل، ساری اجاق، ساری اقل، ساری اصلان و ساری گلین
لیلاجواژهنامه آزادلیلاج نام تخته ای است که در زمان قدیم بر روی آن قمار می کردند و هر که را در این کار خبره بود می گفتند لیلاج است. امروزه برای نشان دادن حرفه ای بودن و خبره بودن
ید طولاواژهنامه آزاددست درازتر، کنایه از تسلط بیشتر داشتن در کارها؛ طولا (طولی’) مونث صفت تفصیلی أطول در عربی به معنی طولانی تر، بنابراین به کار بردن "تر" و "ترین" با واژه طولا ناد
کومورواژهنامه آزادفارسی کرمانی. با ضم ک و م بر وزن واژه (شتر) خوانده می شود و به معنی کوتاه اما فرز است. صفتی است که برای انسان و سایر جانوران به کار می رود. انسان اگر با این واژ
اریامنواژهنامه آزادآریامن یا اَریامن(به ودایی:اریامن و به اوستایی:ائیریامن)، در اساطیر ایرانی و آئین مزدیسنا، ایزد صلح و دوستی و درمان دهندهٔ دردهای مردمان است. از وی که با عنوان