چکنهواژهنامه آزاد(باکسره چ و سکون کاف) سمج (ص) (عا) (چ ِ ک ِ) چسبناک، چسبناکی که بر اثر تماس با شیرینی ایجاد می شود، نوچ چِکِنِه (chekeneh):چسبناک . نوچ . (ریشه:مانند کنه)
چکهواژهنامه آزادخروج مایعات از مسیری مشخص و به صورت قطره قطره و سقوط آن ها تحت تاثیر نیروی جاذبه زمین.
ایدلیکواژهنامه آزادنام چشمه ای است در 2 کیلومتری روستای چکنه علیا از توابع نیشابور در استان خراسان رضوی