چکنهواژهنامه آزاد(باکسره چ و سکون کاف) سمج (ص) (عا) (چ ِ ک ِ) چسبناک، چسبناکی که بر اثر تماس با شیرینی ایجاد می شود، نوچ چِکِنِه (chekeneh):چسبناک . نوچ . (ریشه:مانند کنه)
چکهواژهنامه آزادخروج مایعات از مسیری مشخص و به صورت قطره قطره و سقوط آن ها تحت تاثیر نیروی جاذبه زمین.
کردسفلیواژهنامه آزادنام روستایی در شهرستان تیران و کرون و استان اصفهان در 100 کیلومتری غرب اصفهان چند روایت از دلایل نام گذاری این روستا به *کردسفلی *حکایت دارد 1-مکان قبلی این ر
آنوههواژهنامه آزادچشمه پاک و زلال چشمه پاک و زلال چشمه پاک و زلال چشمه پاک و زلال چشمه پاک وزلال چشمه پاک وزلال