چهل زرعی عربواژهنامه آزادچهل کشاورزی که عرب بودند؛ نام یک روستاست. (به گفتۀ افراد قدیمی روستا، زرعی در این جا به معنای زارع است و منظور زرع واحد مسافت نیست.)
چهل دخترانواژهنامه آزادنام کوهی است در ولایت ارزگان افغانستان که پس از حادثۀ چهل دختران به این نام شهرت یافت: هنگامی که چرخی (فرمانده سپاه عبدالرحمان خان) مردم هزارۀ ارزگان را قتل عام
چالشترواژهنامه آزادیکی از شهر های شهرستان شهرکرد در چهارمحال و بختیاری دومعنی برای آن موجود است یکی معنی میدان جنگ میدهد و یکی دیگر میدانی برای شترها
چالشواژهنامه آزاددرگیر شدن در یک بحث یا موضوع. || به چالش کشیدن: جدل و تلاش برای نفی ادعاهای طرف مقابل درکارزار. با قدرت کلامی، خود را برتر جلوه دادن، در برابر خودنمایی و قدرت ن
چهل زرعی عربواژهنامه آزادچهل کشاورزی که عرب بودند؛ نام یک روستاست. (به گفتۀ افراد قدیمی روستا، زرعی در این جا به معنای زارع است و منظور زرع واحد مسافت نیست.)
چهل دخترانواژهنامه آزادنام کوهی است در ولایت ارزگان افغانستان که پس از حادثۀ چهل دختران به این نام شهرت یافت: هنگامی که چرخی (فرمانده سپاه عبدالرحمان خان) مردم هزارۀ ارزگان را قتل عام
چنامورواژهنامه آزادبر گرفته از چهل امیر که نام یکی از باغات شهر خرم دره است که دارای آثار قدیمی است و نقل است که روزگاری چهل سرباز با امیر خود از این محل می گذشته اند و گرفتار طوف
چای چالواژهنامه آزادمعادلی است که از سی یا چهل سال پیش در زبان جهرمی به معنای فلاسک به کار می رود. گویا به قاعده ی یخچال ساخته شده. و به صورت مخفف چِی چال بیان می شود.