کومورواژهنامه آزادفارسی کرمانی. با ضم ک و م بر وزن واژه (شتر) خوانده می شود و به معنی کوتاه اما فرز است. صفتی است که برای انسان و سایر جانوران به کار می رود. انسان اگر با این واژ
رباعیواژهنامه آزادچارانه ،پارینه ،چهارگانه،پارینه:پاره ای از سروده که یا آهنگ سنگین سروده وبخش یا پاره وتکه از غزل را که اگر بند (همان بیت) یکم وپایانی ازسزوده ای راباهم بخوانیم
اخشترواژهنامه آزادجنوب ، سوي ( جهت) جنوب ، يكي از چهار سوي پايهاي و روبروي اباختر ( شمال) سوی جنوب، جهت جنوب - یکی از سو (جهت) های چهارگانه. روبروی اباختر (شمال)
صباواژهنامه آزادنسیم ملایم بادی است که رحمت خداوند را خبر میدهد و رساننده ی اخبارخوش به بنده ی خدا است نسیم ملایمی که از طرف شمال شرق می وزد، پیام رسان میان عاشق و معشوق؛ نام
خلازیرواژهنامه آزادخَلازیر؛ منطقه ای است در جنوب-جنوب غربی تهران در ضلع جنوبی جاده ساوه. محلی در جاده ساوه بین روستای دولتخواه و چهاردانگه.