معنی چنگ | واژه یاب

جست‌وجوی دقیق

(گنابادی) چُنگ؛ نوک پرندگان، منقار. || نوک و قلۀ کوه.

پنج زدن.

(اراکی) نیشگون.

در زبان لکی به معنی چوبی است که عشایر با آن خیمه ی خود را مهار می کردند.

مترجم، معنا کننده مترجم، معنی کننده

نوعی نان زود پز بر تنور رو کار که بعد پختن به کره اغشته گردد. خاص نواحی لرستان و بسیار خوشمزه است

چنگال پشت پای بعضی از مرغان

چَنگار

به چنگ آوردن، گرفتن.

قانون دوران چنگیز خان و قانون در زبان کردی. برگرفته شده از َیاس، نا امیدی. برگرفته شده از گل یاس گل زیبا.

بر وزن تفعل؛ چنگ زدن به چیزی.