چلوواژهنامه آزادچِلُّو گرفتن در لهجه دزفولى به معناى آویزان شدن به یا از چیزى است. نام یکی از بخش های گردشگر پذیر شهرستان اندیکا، در مرز چهارمحال و خوزستان.
چلواژهنامه آزاد(گنابادی) چِلْ؛ عدد چهل. || هورا کشیدن، فرمانی برای شادی کردن و ابراز خوشحالی جمعی. || چُلْ؛ کلیتوریس (Clitoris) || چَلَ؛ چاله، گودال، قبر، گور.
چلواژهنامه آزاد(گنابادی) چِلْ؛ عدد چهل. || هورا کشیدن، فرمانی برای شادی کردن و ابراز خوشحالی جمعی. || چُلْ؛ کلیتوریس (Clitoris) || چَلَ؛ چاله، گودال، قبر، گور.
کرچیانواژهنامه آزادروستائی از توابع شهرستان ازنا در استان زیبای لرستان که سرمای زمستانش معرف و شاید وجه تسمیه اش برگرفته از همین ویژگی باشد با توجه به نقل قول از بزرگان و سرمای مع
چلوواژهنامه آزادچِلُّو گرفتن در لهجه دزفولى به معناى آویزان شدن به یا از چیزى است. نام یکی از بخش های گردشگر پذیر شهرستان اندیکا، در مرز چهارمحال و خوزستان.