چفترواژهنامه آزادویار زنان باردار ، فلانی چفتر دارد،یا چفتر می چیند چِفتِر در گویش بختیاری به معنی ویار زنان باردار است.
چفتهواژهنامه آزادبه ضم چ و کسره ت چُفتِه به معنی چوب 60-70 سانتی برای بازی با توپ همانند چوب بیس بال و همچنیت به معنی داته درشت و بهم چسبیده برای باریدن دانه برف مثال:چفته چفته
چفترواژهنامه آزادویار زنان باردار ، فلانی چفتر دارد،یا چفتر می چیند چِفتِر در گویش بختیاری به معنی ویار زنان باردار است.
سروالواژهنامه آزاددر میان اعراب دروان پیامبر ،علاوه بر پیراهن ، یکی دیگر از جامه های دوخته یا چفت و بستدار، "سروال" بود که به جای اِزار برای ستر پایین تنه به کار می رفت و می توان
چفتهواژهنامه آزادبه ضم چ و کسره ت چُفتِه به معنی چوب 60-70 سانتی برای بازی با توپ همانند چوب بیس بال و همچنیت به معنی داته درشت و بهم چسبیده برای باریدن دانه برف مثال:چفته چفته
چپتواژهنامه آزاد{چَپَت} وسیله ای که از آن برای بافتن نوعی ریسمان (شیردَنگ) استفاده می شود چپت؛ چَ پَ ت (فارسی دری):نوعی کفش چرمی که با بندی از همان جنس به پشت پا بسته می شود.