چزنگواژهنامه آزادنوعی نان زود پز بر تنور رو کار که بعد پختن به کره اغشته گردد. خاص نواحی لرستان و بسیار خوشمزه است
چزابهواژهنامه آزادچَزابه؛ به نظر می رسد این واژه تغییر یافتۀ واژۀ «چغزابه» بوده که شکل های « چغزواره»، «چغزپاره» و «چغزباره» به همین معنی کاربرد دارند. در فرهنگ معین ذیل واژۀ «چغ
چرزه خونواژهنامه آزاداسب خون (پیشنهاد کاربران) نام روستایی است، به معنی جایی که پرندۀ کوچکی به نام چرز در آن آواز می خواند. این واژه ممکن است ترکیبی از دو واژۀ چرز (رک دهخدا) و خون
لوکیواژهنامه آزاددهي در كنار بريد از دهستان چغاپور از بخش خورموج تعداد سكنه ان 10 خانوار بود و كار اهالي كشاورزي و دامداري بود
صغادالاسودواژهنامه آزادنام چشمه وهمچنین منطقه زراعی وسیعی در شهرستان اقلید فارس است.وشامل صغادالاسود سفلی وعلیا است.مردم اقلید به آن چغرسیاه به ضم اول و دوم میگویند. صغادالاسود یا چُغ