چان چانواژهنامه آزادبسیارعالی .خوب.باکلاس.درزمانی که از شخص یاچیزی میخواهندبه خوبی یاد کنند از این کلمه استفاده میشود
چانواژهنامه آزادخرمن کوب قدیمی که سه محور اُستوانه ای چوبی داشت. دور هر محور معمولاً پنج تیغۀ آهنیِ دندانه دار مدوّر تعبیه شده بود. این دستگاه به گونه ای ساخته شده بود که دو یا
چزابهواژهنامه آزادچَزابه؛ به نظر می رسد این واژه تغییر یافتۀ واژۀ «چغزابه» بوده که شکل های « چغزواره»، «چغزپاره» و «چغزباره» به همین معنی کاربرد دارند. در فرهنگ معین ذیل واژۀ «چغ