چشم و چارواژهنامه آزاد[عا.] یه معنای چشم. «الآن دیگه چشم و چارم نمیبینه.» «اشک از چشم و چارم جاری بود.»
هفته خانکواژهنامه آزادهفته خانک. [ هََ ت ِ ن َ ] (اِخ )، دهی است از بخش فرمهین شهرستان اراک که 164 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و چشمه تأمین می شود و محصول عمده اش غله، بنشن و میوه اس
هنشکواژهنامه آزادهنشک . [ هََ ن ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بافق شهرستان یزد. دارای 81 تن سکنه ، آب آن از قنات و محصول عمده اش غله و برنج و کار دستی زنان آنجا کرباس بافی است .
موردرازواژهنامه آزاددهی از دهستان طیبی گرمسیری بخش کهگیلویه ٔ شهرستان بهبهان ، واقع درشمال باختری قصبه سوق کوهستانی 54000گزی شمال شوسه ٔ بهبهان به آغاجاری ، گرمسیر و مالاریائی . دا
آبادی ملا قاسمواژهنامه آزاد[مُ ل ْلا سِ] (اِخ) روستای ملاقاسم. دهی از دهستان طیبی گرمسیری جنوبی بخش کهکیلویۀ شهرستان بهبهان. آب آن از چشمه تأمین می شود و محصول آن برنج، پشم، لبنیات، و غلا