واج آراییواژهنامه آزادتکرار یک یا چند حرف صامت یا مصوت در شعر یا در نثر، مانند تکرار ف در مصرع نخست، و تکرار سین در مصرع دوم از این رباعی خیام: افسوس که بی فایده فرسوده شدیم/ وَز داس
پی گلواژهنامه آزادجایی که بهار بوده وافراد کوچ نشین برای چرای دام دران جان ساکن شدند وثمره ای که برایشان داشت پی(خانه) خود را دربهار زدند وبه پی گل معروف شد
دهوارواژهنامه آزاددهوار نام یکی از پر آبترین رودخانه های منشعب از رودخانه ی شهر چایی شهر اورمیه بود که بعد انقلاب اسلامی در اثر ساخت و سازهای بی رویه مسیر آن را منحرف کردند و این
نوکار مخیواژهنامه آزادنوکار مخی روستای از بخش مرکزی بوشهر درمسیر جاده بوشهر به گناوه بوشهر به برازجان قرار گرفته شغل مردم کشاورزی و دامپروری حدود ۱۵۰ نفر سکنه دارد قدمت آن به سه هزار
حس آمیزیواژهنامه آزادhes, amizi در اصطلاح ادبی، به کار بردن حس یا محسوسی است در حوزه ی حس یا محسوس دیگر، یا درآمیختن حواس با یکدیگر؛ مانند:جوابِ تلخ می زیبد لبِ لعل شکرخا را. شاعر "