مهنهواژهنامه آزاد(محلی) چراگاه و محل اسکان انسان و دام. واژۀ مهنه ساده شدۀ میهنه است که خود شکلِ تغییر یافتۀ واژۀ میهنی است.
پرگاهواژهنامه آزادبه فتح«پ» و کسر «ر»:چراگاه سرسبز را گویند. مجازآ در مورد کسی به کار می رود که مکان یا محل مناسبی را یافته از آن بخوبی بهره می برد.
بهلواژهنامه آزادبگذار؛ رها کن. بِهِل کاین آسمان پاک چراگاه کسانی چون مسیح و دیگران باشد (مهدی اخوان ثالث). بِهِل ( بِ هِ ل ) - اجازه خواستن و فرصت خواستن بر کاری - شکل مخفف ( ب
مانستانواژهنامه آزادمانِستان به معنی اقامتگاه و محل ماندن، مرکز عبادت پیروان دین مانی، چراکه برگزیدگان مانوی در آنجا بسط می نشسته اند.
گورواژهنامه آزادگورخر؛ نوعی حیوان چهارپا که بدنش خط های سیاه و سفید دارد؛ بهرام گور برای شکار آن به چراگاه های معروف شهرستان خرامۀ فارس در روستای گورگیر سفر می کرده است. معنای