چرواژهنامه آزادچُر= سردرگم، نخ، طناب و ... که در هم مغشوش شده و دو سر آن ناپیدا باشد. بول، ادرار (اراکی) چُر؛ ادرار.
چرداولواژهنامه آزاد(کردی؛ ایلام) چرداول، چاردول یا چهار دول؛ یعنی سرزمین حاصلخیری که از چهار دره تشکیل شده است (دول در کردی به معنی سرزمین حاصلخیز و هموار است). شهرستان چرداول در
چرداولواژهنامه آزاد(کردی؛ ایلام) چرداول، چاردول یا چهار دول؛ یعنی سرزمین حاصلخیری که از چهار دره تشکیل شده است (دول در کردی به معنی سرزمین حاصلخیز و هموار است). شهرستان چرداول در
چرچرواژهنامه آزادچُرچُر= ریزش اندک آب. همچنین چُر:اَ لوله یِه چُری اُ میا» از لوله آب بسیار کمی می آید. کلمات هم خانواده:چُرَّه= سرازیر شدن مایعات و غیره را گویند. «دماغش چُرَّه