چلواژهنامه آزاد(گنابادی) چِلْ؛ عدد چهل. || هورا کشیدن، فرمانی برای شادی کردن و ابراز خوشحالی جمعی. || چُلْ؛ کلیتوریس (Clitoris) || چَلَ؛ چاله، گودال، قبر، گور.
سلطوانهواژهنامه آزادمکان تاریخی واقع در کنار کوه، در دهستان اخند ازتوابع استان بوشهر، 20 کیلومتری شهرستان عسلویه که گویا قدمت آن به قبل از اسلام وزمان ساسانیان است از آثاری که از آ
چولهواژهنامه آزادchoolehبه خارپشت میگن.این حیوان چون محل زندگیش توی چاله است به این نام منتسب شده است. جوجه تیغی جوجه تیغی.