عنر عنرواژهنامه آزادکنایه از پیمودن یک مسافت نالازم یا یک پیمایش بی نتیجه این کلمه به صورت قید برای فعل های "رفتن" یا "آمدن" به کار می رود مثال 1:عنرعنر تا میوه فروشی رفتم ولی بسته
گراگامواژهنامه آزاد(گِراگام)(بااعراب کسره گ):پیماییش حساب شده، پیمودن هندسی، پیمودن مسیر به صورت زیگزاگ و زاویه دار، پیمودن دارای گِرا و نشانه مختصاتی)
رود سیمرهواژهنامه آزادرود سِیمَره؛ یکی از رودهای باختر ایران. این رود که از سرشاخه های مهم کرخه است از بلندی های برف گیر شمال غربی ایران سرچشمه می گیرد و پس از گذر از شهرستان های سیر