پیشپایهواژهنامه آزادپیش+پایه هموگ(معادل) premise از جناب حیدری ملایری from Piš- "before; in front," from Mid.Pers. pêš "before, earlier," O.Pers. paišiya "before; in the presence o
پیشپایهواژهنامه آزادپیش+پایه هموگ(معادل) premise از جناب حیدری ملایری from Piš- "before; in front," from Mid.Pers. pêš "before, earlier," O.Pers. paišiya "before; in the presence o
پروازهواژهنامه آزادطعامی که در سفر یا گردش یا شکار با خود بر دارند. آتشی که پیش پایعروسو داماد روشن کنند، به معنی زرورق هم گفته می شود.
تز نویسانواژهنامه آزادتز نویسان (شغل)، تز نویسی، تز نویس یا محقق به فردی اطلاق می شود که در ازای دریافت پول پایان نامه یا تز دانشجویان را مینویسند.
واکاویواژهنامه آزادتشریح کردن، تجزیه کردن، تجزیه و تحلیل کردن،معادل واژه انگلیسی Analyse تجزیه وتحلیل کردن کاوش، جست و جو، پژوهش، تفحص. بررسی. دوباره کندن ، بررسی ، گشتن ، جستجو ک