پیشپایهواژهنامه آزادپیش+پایه هموگ(معادل) premise از جناب حیدری ملایری from Piš- "before; in front," from Mid.Pers. pêš "before, earlier," O.Pers. paišiya "before; in the presence o
پاپاراتزیواژهنامه آزادبه عکاسانی گفته می شود که کارشان تهیهٔ عکس های جالب از چهره های سرشناس به ویژه هنرمندان و ورزشکاران و نیز خانواده و نزدیکان آنان و فروش این تصاویر به مجلات مختل
چخوییواژهنامه آزادچخویی به کارهایی که در داخل قنات انجام می شود می گویند مانند لایروبی،کف شکنی،چاه کنی ،پیشکار کنی و...در واقع مترادف مقنی گری می باشد
انتگرالواژهنامه آزاددرستال (دُرُستال). از "دُرُست" و پسوند "ال". "انتگرال گرفتن" به پارسی می شود "دُرُستالیدَن" یا "دُرُستال گرفتن". "انتگرالگیری" به پارسی می شود "دُرُستالِش" یا "