پیسوارواژهنامه آزادنوعی وسیله ی بهداشتی سرپایی مجهز به شیر آب و تخلیه ی فاضلاب. از وسایل بهداشتی ساختمانها می باشد. نوعی شیر موسوم به شیر پیسوار نیز وجود دارد که امروزه بیشتر برا
پایوازواژهنامه آزاداین لغت افغانی است. معنی همراه را می دهد؛ مخصوصآ اقارب و بستگان مریضی که دربیمارستان از آن مراقبت کند و لغت زیبنده دیگری که از ان می شود ساخت پایوازخانه است یعن
کودکی در بر، قبائی سرخ داشتروزگاری زان خوشی خوش میگذاشتهمچو جان نیکو نگه میداشتشبهتر از لوزینه می پنداشتشهم ضیاع و هم عقارش می شمردهر زمان گرد و غبارش می ستردواژهنامه آزادکودکی در بر، قبائی سرخ داشت روزگاری زان خوشی خوش میگذاشت همچو جان نیکو نگه میداشتش بهتر از لوزینه می پنداشتش هم ضیاع و هم عقارش می شمرد هر زمان گرد و غبارش می س
وانیاواژهنامه آزادهدیه از طرف خدا آرام، هدیه خدا، فرستاده خدا شاپری در گویش بختیاری به مهنای پیشواز می باشد هدیه با شکوه خدا
ویشتاسبواژهنامه آزادویشتاسب به چم (:معنی) پیشتاز بوده و به وسپوهری گفته میشد که با اسبی در پیشاپیش سپاه پارسیان حرکت میکرد. ویشتاسب به چم(:معنی) پیشتاز می باشد چون در زمان پادشاهی