پیچ گشتیواژهنامه آزادپیچ گَشتی، صحیح پیچ گوشتی است یعنی ابزاری که برای گشتاور وارد کردن به پیچ استفاده می شود.
رویکردواژهنامه آزادروش برخورد یا مواجه شدن رویکَرد راه و روش، طریق در پیش گرفته شده، نگرش، موضع گیری، جهت گیری.
فرگشتواژهنامه آزادفر (پیشوند) + گشت (گشتن و تغییر یافتن). «فر» در اینجا اسم نیست و از این جهت به معنی فرّه و جلال و شکوه نیست، بلکه یک پیشوند است به مفهوم پیش رفتن و ادامۀ روند ه
انسان شناسیواژهنامه آزادانسانشناسی در زبان فارسی اصطلاح جدید به شمار میآید چنانچه در لغتنامههای فارسی نیز وجود ندارد فقط در فرهنگ سخن که تقریبا لغت نامه جدید است این گونه تعریف شده
کچالوواژهنامه آزاد(افغانستان) سیب زمینی. کچالو. [ کَ چا لو ] (فارسی افغانستان) مانند برخی واژگان دیگر، از هند وارد زبان فارسی دری شده؛ پیشوند «کج» یا «کچه» را به «آلو» اضافه کرد
بزگ آبادواژهنامه آزادبزگ را برخی بروزن رزق وبرحی بروزن گرگ می گویند . نام روستایی است با حدود صد خانوار جمعیت واقع در بخش گاریزات شهرستان تفت از استان یزد همراه روستاهای گاریز ، بخ