پرزواژهنامه آزادحصاری که دور تا دور آن از شاخه های درختان استفاده می شود perz به معنی بریده بریده و بصورت دانه های ریز درآمده؛ مثال:این پنیر پرز شده است، یعنی در اثر یخ زدگی بر
دهدشتیواژهنامه آزادیکی از محلات بندر بوشهر که محل سکونت مهاجرینی بود که از نواحی دهدشت به بندر بوشهر آمده و به تجارت مشغول بودند. عده ای از تجار اهالی «دوان» در حوالی شهرستان کازر