عنر عنرواژهنامه آزادکنایه از پیمودن یک مسافت نالازم یا یک پیمایش بی نتیجه این کلمه به صورت قید برای فعل های "رفتن" یا "آمدن" به کار می رود مثال 1:عنرعنر تا میوه فروشی رفتم ولی بسته
ژئوپلیتیکواژهنامه آزادعلمى که روابط بین موقعیت جغرافیایى سرزمینها را با پیدایش و نابودى قدرتهاى بزرگ و امپراطوریها مطالعه مى کند -----------------------------------------------------
گزگزارهواژهنامه آزادنام یک روستاست. در زمان پیدایش این روستا، مردم به درختچه های روییده در محل، درخت گز می گفتند و نام روستا را گززاره گذاشتند. در سال 1290 که ثبت احوال به روستا آم