پشهواژهنامه آزادپشه در زبان سنگسری به معنی پدر است پٍ شهٍ ( پشه همان پاینده یا پاییدن یا کسی که از خانواده مراقبت میکند را کویند )
کولک کولکوواژهنامه آزادنام بازی کودکانه ای که در استان فارس رایج است و بچه ها هنگام بازی، یکدیگر را به دوش (کول) می کشند و مسافتی از راه را می پیمایند.
لنگ لنگوواژهنامه آزادنان بازی کودکان در استان فارس که بچه ها به ترتیب با یک پا، مسافتی از یک راه را می پیمایند و وقتی پایشان قبل از علامت مورد نظر بر زمین بگذارند بازنده محسوب می شو
پایارواژهنامه آزادپایدار؛ استوار؛ ماندگار ؛ زنده ماندن ؛ به طور معمول به معنای «زنده باشی» به صورت دعایی گفته می شود. پایدار ، مقاوم، پاینده، استوار
پایوازواژهنامه آزاداین لغت افغانی است. معنی همراه را می دهد؛ مخصوصآ اقارب و بستگان مریضی که دربیمارستان از آن مراقبت کند و لغت زیبنده دیگری که از ان می شود ساخت پایوازخانه است یعن