پاهنگ دارواژهنامه آزادمیزان در دو کفه ترازو، متوازن ، دارای آهنگ و وزن ،پاشنگ، پاسنگ ،پالهنگ وزنه ای که روی ترازو قرار میدادند
ترناسکواژهنامه آزادپرنده ای شبیه کنجشک با پاهایی درازتر و بدنی لاغر و کشیده تر از گنجشک. در یزد به افراد لاغر و بلند قد اطلاق میشود
فتیله پیچ کردنواژهنامه آزادفنی است در کشتی که پاهای حریف را گرفته و اورا می پیچانیم تا کمرش با زمین برخورد کرده و امتیاز دهد .اصطلاحا اگر کسی را در جدل و رقابت کاری ویا فکری با مشکل روبرو
حواصلواژهنامه آزادحواصیل؛ پرنده ای با پاها و گردن دراز شبیه به لک لک. حواصیل؛ پرنده ای با پاها و گردن دراز شبیه به لک لک.
پلاتى پوسواژهنامه آزادنوعى جاندار که در استرالیا زندگى مى کند .موجودى تخم گزار است و به پجه اش شیر مى دهد .