ره پویانواژهنامه آزاد(صفت فاعلی مرکب) راه پویان؛ راه پوینده، چابک. || (قید مرکب) شتابان و به تعجیل. (رک دهخدا)
پایارواژهنامه آزادپایدار؛ استوار؛ ماندگار ؛ زنده ماندن ؛ به طور معمول به معنای «زنده باشی» به صورت دعایی گفته می شود. پایدار ، مقاوم، پاینده، استوار
ره پویانواژهنامه آزاد(صفت فاعلی مرکب) راه پویان؛ راه پوینده، چابک. || (قید مرکب) شتابان و به تعجیل. (رک دهخدا)