پورنگواژهنامه آزادواژهی پورنگ مخفف پور ِ رنگ ( پور + رنگ). پور به معنای پسر و رنگ به معنای خورشید.( ~.) (اِ.) 1 - شُتر قوی که برای بچه زادن نگه می دارند. 2 - بز کوهی . واژهی پو
پودنوواژهنامه آزادگیاهی همانند پونه که البته از تیره ای خاص درنواحی سردسیر وکوهستانی بخش طغرالجردکرمان خصوصا منطقه هشونی دربهارمیروید واهالی از ان بعنوان سبزی خوردن یا آش استفاده
پورنگواژهنامه آزادواژهی پورنگ مخفف پور ِ رنگ ( پور + رنگ). پور به معنای پسر و رنگ به معنای خورشید.( ~.) (اِ.) 1 - شُتر قوی که برای بچه زادن نگه می دارند. 2 - بز کوهی . واژهی پو
فودنجانواژهنامه آزادفودَنجان به نظر می رسد این واژه مُعرَب واژه پودَنگان(پوتَنگان) باشد.البته در گویش محلی این واژه( پِتِنگو ) تلفظ می شود که اشاره به محلِّ رویش فراوان پونه دارد.ب