پهواژهنامه آزادپَه (Pa) با های غیر ملفوظ. شکل مخفّف شدۀ کلمۀ «پس». مثال (1):په نمیای ؟ یعنی:پس نمی خواهی بیایی ؟ مثال (2): په می خوای چیکار کنی؟ یعنی:پس (بالاخره) می خواهی چه
قرصه بندواژهنامه آزادبالش مدور ی که خمیررا روی آن پهن می کنند ونانواخمیرراباآن به سینه تنور میچسباند
توسیواژهنامه آزادتَوسی در زبان بختیاری به معنی وسیله ای است که روی آن خمیر نان را پهن میکنن . ابزاری برای پخت و پز نان . توسی (طوسی). (ص. فا.) رنگی است بین سفید و سیاه که خاکست
تولهواژهنامه آزادگیاهی است خودرو که در فصل زمستان پس از باران می روید. دارای برگهای پهنی است و مردم با توجه به خاصیتهای درمانی آن که می گویند برای دستگاه تنفسی ، ریه ها و معده خ