پس کردنواژهنامه آزادجلو زدن:غلبه کردن در مسابقه یا نبرد پس کردن کسی:جلو زدن از کسی در دویدن:غلبه برکسی در مسابقه یا نبرد
پهواژهنامه آزادپَه (Pa) با های غیر ملفوظ. شکل مخفّف شدۀ کلمۀ «پس». مثال (1):په نمیای ؟ یعنی:پس نمی خواهی بیایی ؟ مثال (2): په می خوای چیکار کنی؟ یعنی:پس (بالاخره) می خواهی چه
پرس پیتواژهنامه آزادپرسپیت نام بلندترین قله کوه سفیدار فرمشکان کوار است که از دو جز پر+اسپید تشکیل شده است و به معنی پر سفید است که گویا از برفهای موجود در این قله الهام گرفته شده