لوادهواژهنامه آزاد(لَوادِه)نام یکی از پهلوانان سپاه کیخسرو پادشاه کیانی در شاهنامه(چاپ مسکو) ز تخم لواده چو هشتاد و پنج سواران رزم و نگهبان گنج
مثبتواژهنامه آزادهای. برای نمونه، شمارۀ 5+ در پارسی خوانده می شود هایِ پنج. همالش (قرینه اش) می شود نای (منفی). درود. به واژه یاب استاد پرتو بروید - مثبت. پاس.
هودنهواژهنامه آزاداوتانه (اوتان، اوتانس، هوتن، هوتانس، هودنه، اومیتنه). اوتانَه (فارسی باستان)/ هودَنَه (عیلامی)/ اومیتَنَه (بابلی)/ اوتانِس (یونانی)/ اوتان/ هوتانس/ هوتن. پس
ریمیاواژهنامه آزادریمیا یکی از پنج علم خفی است که از استخدام قوای مادی برای دست یابی به آثاری خارقالعاده سخن میگوید. آن را «شعبده» نیز گفتهاند. ریمیارابایدازاستادان آن آموخت.ا