ساعد سلطانواژهنامه آزادروی ساعد پوششی می کشند که باز ها روی آن می نشینند. برای این است که پنجه های باز به دست و لباس آسیبی نرساند.
برخالواژهنامه آزادبَرخال. (علوم ریاضی) ساختاری هندسی متشکل از اجزایی که با بزرگ کردن هر جزء به نسبت معین، همان ساختار اولیه به دست آید. مترادف این واژه در زبان انگلیسی «fractal»
صنعتگرواژهنامه آزادآتشین پنجه هوتُخش. از "هو" (خوب) و "تُخش" از ریشۀ "تُخشیدَن" (سخت کوشیدن) رویهم "خوبکوش".