پنجرهواژهنامه آزادخانه ٔ چوبی که برای درندگان و پرندگان می سازند؛ قفس. (رک دهخدا) || (پیشنهاد کاربران) احتمالاً واژۀ پنجره از دو کلمۀ پنجه و ره تشکیل شده است، به معنی راه پنجه (م
ساعد سلطانواژهنامه آزادروی ساعد پوششی می کشند که باز ها روی آن می نشینند. برای این است که پنجه های باز به دست و لباس آسیبی نرساند.
برخالواژهنامه آزادبَرخال. (علوم ریاضی) ساختاری هندسی متشکل از اجزایی که با بزرگ کردن هر جزء به نسبت معین، همان ساختار اولیه به دست آید. مترادف این واژه در زبان انگلیسی «fractal»
متکازینواژهنامه آزاددست بافته ای با تارهای سقید پنبه ای پر تاب، با پود زمینه و پود اضافی که نقوش را بوجود می آورد مخصوص متکازینی هاست و در گروه نساجی سنتی قرار دارد.
ارگاندیواژهنامه آزادپارچه گلسازی ارگاندی (Organdie):یک پارچه لطیف با وزن سبک که معمولا از الیاف پنبه ای درست میشود اما آن را با الیاف مصنوعی هم درست میکنند.
کسوهواژهنامه آزاددر لغت:به کسر و ضم کاف و سکون سین و فتح واو از ریشه "کسو" به معنای لباس و پوشاک است. در فقه:به هر آنچه که مایه پوشش عرفی بدن فرد به گونه ای باشد که امکان رویت آ