پتخ پوواژهنامه آزاد(گنابادی) پِتِخْ پو؛ به هم ریختگی موها، سیخ بودن موها، نامرتب بودن مو، آشفتگی و ژولیدگی مو.
پلواژهنامه آزادپَل - غلط خوردن پلش بده:غلطش بده پَل= گیسو، زلف؛ پل بریده= نفرین یا ناسزایی است که به دختران یا زنان گویند. (pal):جوی آب (لری؛ خرم آباد) پَل؛ حامی، پشتیبان. (
پل بریدهواژهنامه آزادنام روستایی ازتوابع شهرستان باغملک استان خوزستان واقع در8 کیلومتری جاده باغملک به اهواز می باشد. دارای خاک حاصلخیز کشاورزی و کوههای بلند (رشته کوه زاگرس) می باش
پل چینودواژهنامه آزادپل چینود همان پل صراط مسلمانان در آیین زرتشتی است که حد فاصل این جهان و جهان دیگری است.
پتخ پوواژهنامه آزاد(گنابادی) پِتِخْ پو؛ به هم ریختگی موها، سیخ بودن موها، نامرتب بودن مو، آشفتگی و ژولیدگی مو.
پخمواژهنامه آزاد(گنابادی) پِخْمَ؛ ترسو، کسی که از سایۀ خودش هم می ترسد و اگر او را پِخْ کنند ممکن است غش کند. ِ
یخنیواژهنامه آزادyakhni:dokd:یخنی خورشتی بسیار خوشمزه با گوشت گوسفند(ران سرسینه یا راسته با استخوان) مخصوص مراسم عروسیها / مهمانیها / جشنها / برخی عذا داریهای افراد متمول و میان
پلواژهنامه آزادپَل - غلط خوردن پلش بده:غلطش بده پَل= گیسو، زلف؛ پل بریده= نفرین یا ناسزایی است که به دختران یا زنان گویند. (pal):جوی آب (لری؛ خرم آباد) پَل؛ حامی، پشتیبان. (