پلتواژهنامه آزادپِلِتْ؛ در گویش گنابادی یعنی محتویات ، آنچه درون چیزی است ، داشته ها. ( این واژه معمولاً در ترکیب و به صورت خلط و پلت به کار می رود.)
پلواژهنامه آزادپَل - غلط خوردن پلش بده:غلطش بده پَل= گیسو، زلف؛ پل بریده= نفرین یا ناسزایی است که به دختران یا زنان گویند. (pal):جوی آب (لری؛ خرم آباد) پَل؛ حامی، پشتیبان. (
ترمبیدن/ ترمیدنواژهنامه آزادحالتی است در خشم یا عصبانیت. وقتی فرد از خشم و ناراحتی چهره اش در هم می رود و گوشه ای کز می کند و زانوی غم به بغل می گیرد و سخن نمی گوید، این حالت را ترمبیدن یا
پست مدرنیسمواژهنامه آزاداصطلاحی بحث انگیز است که مناقشات زیادی درباره فرهنگ معاصر از اوایل دهه ١٩٨٠م برانگیخته است. در معنی ساده تر و کم تر راضی کننده اش به طور کلی اشاره به مرحله سده
مول مولیواژهنامه آزادمول مولی یک نوع از حبوبات و در حال انقراض است که در خراسان وجود دارد. مزه ترکیبی از عدس و نخود دارد. دیرپخت است و اگر وسط پخت شعله را خاموش کنند و بعدا دوباره ر
زینواژهنامه آزادزیْنَ:(zina) در گویش گنابادی یعنی پله ، پلکان ، راه پله || زیْن:(zin) در گویش گنابادی یعنی از این ،از حالا ، از الاّن