پشهواژهنامه آزادپشه در زبان سنگسری به معنی پدر است پٍ شهٍ ( پشه همان پاینده یا پاییدن یا کسی که از خانواده مراقبت میکند را کویند )
پشه ایواژهنامه آزادپاشایی، زبان منسوب به قبیله پاشا یا پادشا پَشَه اِی:پاشایی، پادشاهی، منسوب به قبیله و زبان پادشاه، پشه یی نام قوم و زبان یکی از اقوام در افغانستان است .
پشتهواژهنامه آزادپشته (فراز = ridge) - علوم هوا و آب و هواشناسی در باغ جایی که برای جدا کردن جوهای آب کنار درختان و رفت و آمد می باشد تپه و توده.
پشهواژهنامه آزادپشه در زبان سنگسری به معنی پدر است پٍ شهٍ ( پشه همان پاینده یا پاییدن یا کسی که از خانواده مراقبت میکند را کویند )
کله گوشواژهنامه آزاد(پشه ای؛ افغانستان) گله گوش؛ مرکب از دو کلمۀ کله و گوش، به معنی صوف در دره یا دره صوف. کله اصلا گله است و «گل» دره را گویند، و «گوش» صوف را گویند.
چَرِه رِسَهواژهنامه آزادفتح چ ، کسر هر دو راء - فتح سین به معنای چرخ ریسندگی که پشم را به نخ تبدیل می نمود
پست مدرنیسمواژهنامه آزاداصطلاحی بحث انگیز است که مناقشات زیادی درباره فرهنگ معاصر از اوایل دهه ١٩٨٠م برانگیخته است. در معنی ساده تر و کم تر راضی کننده اش به طور کلی اشاره به مرحله سده
آتش کومهواژهنامه آزادآتش کومَه:(تالشی) «آتش کومَه یا اٌتش کومَه»:آشپزخانه بیرون از خانه، کومه ای که در کنار خانه در آن آتش پخت و پز و تنور برپا کنند. بر اساس اینکه آتش با افروختن هی