پشت گردواژهنامه آزادمیله کوچکی که در بالا یا پشت گُرد دست بافته های داری قرار می گیرد و وظیفه ی جلو و عقب بردن نخهای چله را برای تعویض نخ زیر و رو به عهده دارد.
افغانواژهنامه آزادفریاد، فغان، ناله، زاری، غوغا، فریاد از درد مصیبتی. همچنان نام قبیله یی است در مناطق مرزی بین افغانستان و پاکستان که شکل معرب اوغان می باشد شمع دل دمسازم بنشست
پراتیکواژهنامه آزاددر تعریف فلسفی پراتیک، اینگونه گفته شده است:"پراتیک یعنی مداخله انسان در واقعیت در تمام حیطه های جامعه بشری و طبیعت. تمام درگیریهای انسان با واقعیت، پراتیک است.
خایرواژهنامه آزاددور زدن پشت به باد و عوض کردن جای بادبان از راست به چپ یا بر عکس.(اصطلاح دریانوردی)
منجلابواژهنامه آزادگودالی که در آن آب کثیف جمع شود، مثل منجلاب حمام های قدیم که گودال پشت حمام بود و آب مستعمل حمام در آن جمع می شد. منجلاب اسم ساخته شده از منجل عربی و آب فارسی ا