پشنگهواژهنامه آزادپاشیدن آب به طور مثال وقتی ماشینی در آب رد شود و قطرات آب را به ما بپاشد می گوییم پشنگه شدیم پاشیدن مایعات به اطراف، ترشح با فشار ،مثل زمانی که سنگ در آب می افت
پشتهواژهنامه آزادپشته (فراز = ridge) - علوم هوا و آب و هواشناسی در باغ جایی که برای جدا کردن جوهای آب کنار درختان و رفت و آمد می باشد تپه و توده.
پشنگهواژهنامه آزادپاشیدن آب به طور مثال وقتی ماشینی در آب رد شود و قطرات آب را به ما بپاشد می گوییم پشنگه شدیم پاشیدن مایعات به اطراف، ترشح با فشار ،مثل زمانی که سنگ در آب می افت
پشتهواژهنامه آزادپشته (فراز = ridge) - علوم هوا و آب و هواشناسی در باغ جایی که برای جدا کردن جوهای آب کنار درختان و رفت و آمد می باشد تپه و توده.