پس کردنواژهنامه آزادجلو زدن:غلبه کردن در مسابقه یا نبرد پس کردن کسی:جلو زدن از کسی در دویدن:غلبه برکسی در مسابقه یا نبرد
پس پسا / pas-psaواژهنامه آزادوارونه / برعکس / معکوس / نادرست / کَژ . (مثال:پَس پسا کاران= کارهایی که غلط و نادرست انجام می شوند)
تنبل خانهواژهنامه آزادجاهایی بوده که به دستور شاه عباس صفوی برای کسانی که بیکار بودند راه اندازی شد، در آنجا به آنها خوراک و جا می دادند البته پس از مدتی گروه زیادی در این تنبل خانه
خارج نویس کردنواژهنامه آزادمیتوانید به عنوان مثال ماده 57 قانون آیین دادرسی مدنی را در ذیل معنای نگاشته شده برای اصطلاح مذبور استفاده کنید. ماده 57 به قرار ذیل است: ماده ۵۷ـ خواهان باید
عدنانواژهنامه آزادنام پسرانه عربی . فرزند اسماعیل بن ابراهیم نیای قبایل عرب در شمال. شاید ار ریشه واژه عبری اِدِن باشد به معنی لذّت ، خوشی و بهشت زمینی .برابر سِفْر تکوین در تورا
آبریکواژهنامه آزاداسم پسرانه مرکب از دو کلمه آب و ریک تشکیل شده که به معنی آب مقدس یا نیکترین رحمت میباشد. (Abrik) آب مقدس یا نیکترین رحمت