زاخارواژهنامه آزادضایع ، رفیق رفیق قدیمی - کهنه پسر خوش تیپ - پسری که مطابق مد روز باشد - گاه به معنای پسر عصیانگر نیز به کار می رود ( ریشه شناسی این واژه ما را به نامی می رساند
ابوالعجایبواژهنامه آزادصاحب شگفتی ها. مثال:«به جز از علی که آرد پسری ابوالعجایب/ که علم کند به عالم شهدای کربلا را ؟» (استاد شهریار).
مدریکواژهنامه آزادپسرباهوش انسان فهیم وبادرک بالا ازاسامی ایرانی می باشد پسر تیز هوش ، انسان فهیم ، کسی که درک می کند پسر تیزهوش-پسری که همه چیز را می داند
خلشتواژهنامه آزادخِلِشت؛ لجوج، پسر نازدانه ای که همیشه با دیگران لجبازی می کند، پسری که همواره خشم و لجبازی می کند.