پسارواژهنامه آزاد[پَ] 1- پس آورنده . صفت فاعلی از پس زدن:پس + آر ، مدافع . 2- در مکانیک سیالات و آیرودینامیک نیروی بازدارنده را گویندکه در برخی از کتب به پسا تخفیف یافته . معادل
پسارواژهنامه آزاد[پَ] 1- پس آورنده . صفت فاعلی از پس زدن:پس + آر ، مدافع . 2- در مکانیک سیالات و آیرودینامیک نیروی بازدارنده را گویندکه در برخی از کتب به پسا تخفیف یافته . معادل
پس پسا / pas-psaواژهنامه آزادوارونه / برعکس / معکوس / نادرست / کَژ . (مثال:پَس پسا کاران= کارهایی که غلط و نادرست انجام می شوند)
ریکواژهنامه آزادریک در شاهنامه چند بار آمده است و بزرگان درباره ی آن دیدگاه نوشته اند و گروهی بر این باور هستند که به معنای شادمانی و بخت نیک است و گروهی آن را ویحک عربی می دان