پس کردنواژهنامه آزادجلو زدن:غلبه کردن در مسابقه یا نبرد پس کردن کسی:جلو زدن از کسی در دویدن:غلبه برکسی در مسابقه یا نبرد
پس پسا / pas-psaواژهنامه آزادوارونه / برعکس / معکوس / نادرست / کَژ . (مثال:پَس پسا کاران= کارهایی که غلط و نادرست انجام می شوند)
msrpواژهنامه آزادمخفف Manufacturer's Suggested Retail Price. بهایی که تولیدکنندۀ یک کالا، برای فروش آن در بازار٬ به خرده فروشان پیشنهاد می کند.