پری نوشواژهنامه آزادپری در فارسی به معنای فرشته ونوش به معنای زندگی که میتوان به عنوان فرشته زندگی معنا کرد-نوش به معنای عسل میباشد که به عنوان ملکه عسل نیز میتوان معنا نمود
پری پیش تاریواژهنامه آزادزمان پیش از نگارش تاریخ، روزگار پیشا تاریخی، پیش از پیشینه تاریخی ، پیش از پیشینه تاریک ، پیشا تاریخ= prehistory
پجیواژهنامه آزادpaji یک واژۀ محلی در روستای سیاهپوش است و به ترکی به معنی دیوار یا مرز بین دو باغ است. همچنین نام منطقه ای از باغهای این روستاست.
مضغةواژهنامه آزادمضغة. [م ُ غ َ] (ع اِ) پاره گوشت خام خائیده. مُضَغ. (مهذب الاسماء). پاره ای از گوشت و جز آن علقه و مضغه ؛ دشنامی است که کمی سن را نکوهند. دشنامی است که به جوان
سماوهواژهنامه آزادبادیه ای است بین کوفه و شام که شب تولد حضرت رسول ناگهان پر از آب گردید حمله کردن و برجستن گشن بر شتر ماده .