پرگاهواژهنامه آزادبه فتح«پ» و کسر «ر»:چراگاه سرسبز را گویند. مجازآ در مورد کسی به کار می رود که مکان یا محل مناسبی را یافته از آن بخوبی بهره می برد.
مدارواژهنامه آزادپرگاره (پَرگارِه). برای نمونه، در پارسی مدار الکتریکی می شود پرگارۀ کَهرُبی یا مدار زحل می شود پرگارۀ کیوان. درود. به واژه نامۀ پارسی سرۀ فرهنگستان سر بزنید - م