32 مدخل
له شدن، ترکیدن
رئیس جمهوری، رئیس.
زیر آب رفتن
(محلی) لُرچیدَن؛ شعله ور بودن، داغ و آتشین بودن.
پرچینی از گلهای ریز که به دور باغات کشند
پریدن
پریدن.
[tengidan] پریدن ، جهیدن پریدن - پریدن از روی چیزی - جست و خیز کردن
بالا و پایین پریدن بالا و پایین پریدن