پروازهواژهنامه آزادطعامی که در سفر یا گردش یا شکار با خود بر دارند. آتشی که پیش پایعروسو داماد روشن کنند، به معنی زرورق هم گفته می شود.
پروادواژهنامه آزادبه معنی " ترخیص کردن " , منظور ترخیص کالا است , در زمان جاده ابریشم کسانی که میخواستند از چین به اروپا کالایی را ببرند و یا از اروپا به چین , باید در مسیر جاده
پورازواژهنامه آزادکلمه ی پوراز از سه بخش تشکیل شده:پا _ او _ راز که معنی لفظ به لفظ آن میشود:پای آب ریز در مسیر جاده ی سولقان محلی است که از بالای آن آبشاری به پایین میریزد؛ محلی
پاراگلایدرواژهنامه آزادوسیله ای جهت پرواز، شبیه چتر سقوط آزاد که با آن در کوهستان ها و نواحی ساحلی پرواز میکنند. چتربال.