11 مدخل
اجتناب کردن.
پرهیزانه.
پرهیزگار حفظ کننده خویش در برابر گناه
پرهیز از چیزی
خلاف پرهیزگاری؛ مغایر پاکدامنی.
پادشاه یا فرمانروای پرهیزکار.