درستارواژهنامه آزاددرستاری کننده، درست کننده، درست آورنده، درست آراینده یا درست آرا، وجین کننده، خوب و بد را از هم سوا کننده، بهساز و اصلاحگر، غلط گیر، مصحح، صحیح کننده، و ...
درستاریواژهنامه آزادتصحیح، صحیح کردن،درست آوردن، درست آراستن، درست کردن، وجین کردن، خوب و بد را از هم سوا کردن، بهسازی و اصلاح، غلط گیری و ...
حانیهواژهنامه آزاداسم دخترانه از القاب حضرت فاطمه زهرا (س). شرین و تو دل برو مهربان و دلسوز - از القاب حضرت زهرا (س) در عربی به معنای پرستار بچه و یا زن مهربان استعمال می شود شیر
پرستشواژهنامه آزاداز پیشوند "پر" به معنای پیرا و دور و پسوند"استادن"است.که روی هم دور و اطراف چیزی ایستادن میباشد. معنای دوم، پرستش به معنای نگه داشتن و مراقبت کردن است و مصدر اس
درستارواژهنامه آزاددرستاری کننده، درست کننده، درست آورنده، درست آراینده یا درست آرا، وجین کننده، خوب و بد را از هم سوا کننده، بهساز و اصلاحگر، غلط گیر، مصحح، صحیح کننده، و ...
مصححواژهنامه آزاددرستار، درست کننده، صحیح کننده، درست آورنده، درست آراینده یا درست آرا، وجین کننده، خوب و بد را از هم سوا کننده، بهساز و اصلاحگر، غلط گیر و ...
تصحیحواژهنامه آزاددرستاری، درست آوردن، درست آراستن، درست کردن، وجین کردن، خوب و بد را از هم سوا کردن، بهسازی و اصلاح، صحیح کردن، غلط گیری و ...