خوان پایهواژهنامه آزادکسی که سفره اش همیشه پهن است و مردم از سفره ی او بهره مند میشوند .... یا کسی که مهمان نواز است
پاچه خوارواژهنامه آزادآدم چاپلوس- چاپلوسی کردن - در اصطلاح عامیانه خودشیرینی کردن این لغت در سالیان اخیر رایج شده است و مبدع اصلی آن را نویسنده سریال شب های برره می دانند.
پایشواژهنامه آزادپایِش به معنی نظارت است و منظور از آن هشیاری از وضعیت یک سامانه یا پدیده از راه مشاهده دگرگونیهایی است که ممکن است با گذر زمان در آن سامانه یا پدیده رخ دهد. ام
پرگماتیستواژهنامه آزادواژه پراگماتیسم مشتق ازلفظ یونانی (pragma) و به معنی عمل است. این واژه اول بار توسط چالرز ساندرزپیرس (Charles sanders pierce ) ، منطقی دان آمریکائی به کار برده
علی آباد ساداتواژهنامه آزادعلی آباد سادات بعد از مشخصات جغرافیایی که در لغت نامۀ دهخدا برایش ذکر گردیده، چنان که مشهور است، آقای آسید علی مازندرانی در اواخر دورۀ زندیه و اوایل دورۀ قاجار
شلیقواژهنامه آزادشِلیق [شوشتری] پاره شدن یا پاره کردن، صدای پاره شدن یا پاره کردن، کلمات هم خانواده:(شلیقنیدن= پاره کردن، جردادن)، (شلیقس یا شلیقهِس= پاره شد، جر خورد)، (شِلیقنی