پاچه خوارواژهنامه آزادآدم چاپلوس- چاپلوسی کردن - در اصطلاح عامیانه خودشیرینی کردن این لغت در سالیان اخیر رایج شده است و مبدع اصلی آن را نویسنده سریال شب های برره می دانند.
پاچه ورمالیدهواژهنامه آزاد(خراسانی؛ سبزوار) نام غذایی مرکٌب از روغن داغ، شیرهٔ انگور، تخم مرغ، نان خردشده.
پاچه خارواژهنامه آزاد(عامیانه) کسی که پاچۀ دیگران را می خاراند؛ چاپلوس و متملق و چرب زبان. ظاهراً این کلمه برای اولین بار از یکی از سریال های طنز مهران مدیری به زبان فارسی راه یافت
پاچه خارواژهنامه آزاد(عامیانه) کسی که پاچۀ دیگران را می خاراند؛ چاپلوس و متملق و چرب زبان. ظاهراً این کلمه برای اولین بار از یکی از سریال های طنز مهران مدیری به زبان فارسی راه یافت
پاچه کندنواژهنامه آزادپاچه گرفتن، بالا بردن صدا با عصبانیت و پرخاش کردن. تشبیه به سگ هار است که پاچه شلوار را گاز می گیرد.
پلاژاندنواژهنامه آزادمصدر,بمعنی سوزاندن موی کله و پاچه, واپلاژان,یعنی بسوزان,فعل امر,واپلاژانده اند,یعنی سوزانده اند.