پاسینواژهنامه آزاددر زبان فارسی به معنی حمد و ستایش و حمد و ستایش شده و در زبان کردی نیز به معنی پسندیده ،خیلی پسند و بسیار پسند شده و در زبان عربی هم معنی کلمه محمد می باشد
پای بندواژهنامه آزادپای بند به عهد:کسی که برسر قولش می ماند، به عهدش وفا می کند، وعده اش را فراموش نمی کند.
پاپیواژهنامه آزادنام ایل بزرگ ساکن در استانهای لرستان و خوزستان و اصفهان که تعداد باشندگان آن به چند صد هزار نفر می رسد .مذهب همگی شیعه 12امامی و در بخش پاپی در لرستان بهترین آب
مهداواژهنامه آزاد(عربی) مَهدا /mahdā/ اول شب، پاسی از شب، آرامش شب. در سوره های طاها و زخرف آمده است، به معنای محل آرامش (انا جعل لکم الارض مهدا). || نامی است برای زنان. || در گ
آرتیستونواژهنامه آزادرتیستون، آرتیستونه؛ اسم خاص پارسی برای دختران، برابر «ستون ارته» در پارسی باستان، به معنی راستی و درستی. چنان که از نوشته های هرودوت برمی آید، ارتیستون یکی از د
ترکستنواژهنامه آزادخرامیدن. در بختیاریِ امروزی و پارسی باستان به معنای خرامیدن یا با ناز آرام راه رفتن است. داریوش بزرگ در سنگ نگاره اش در مصر ، از تندیس خود که با کشتی به سوی ایر
اترنتواژهنامه آزادآترتار (آتَرتار)؛ اتر در زبانهای اروپایی یا اثیر در زبان تازی با آتر (آذر) در زبان اوستایی هم ریشه است. از دیگر سو شبکه یا نت به پارسی می شود تار. پس شایسته است
ethernetواژهنامه آزادآترتار (آتَرتار)؛ اتر در زبانهای اروپایی یا اثیر در زبان تازی با آتر (آذر) در زبان اوستایی هم ریشه است. از دیگر سو شبکه یا نت به پارسی می شود تار. پس شایسته است