پاترنواژهنامه آزادمدیریت، ریاست، سرگروه، سردسته در گویش ترکی به معنای مدیر ، رئیس ، مدیریت و ریاست است
پاترمواژهنامه آزادبه چم (معنی) "ملّت" می باشد که در فارسیِ پیش از اسلام در ایران کاربرد داشته است. پاترِم=حرف "ت" بی سدا واگویه(تلفظ) میشود ملت( به زبان پارسی میانه:پاترم(patarm)
پاتقواژهنامه آزاد(پاتــُـق) محلی که شخص اوقات خود را در آن صرف میکند، و گروه ها در آن نشست برگزار میکنند.
پاتریمونیالواژهنامه آزادحکومت پدرمیراثی (پاتریمونیال) گونه ای از حکومت است که در آن رژیم، دست طبقه های بالا و متوسط را از قدرت کوتاه می کند و رهبر می تواند اراضی و کسب وکار افراد را بد
فرآوریواژهنامه آزادتوليد انجام عملی بر روی ماده بمنظور بهبود کیفیت آن ( مثل پاستوریزه کردن شیر ) یا تبدیل آن به ماده ای دیگر (مثل تبدیل شیر به ماست یا سایر مشتقات آن )
سارواژهنامه آزاددر گویش گنابادی یعنی لوس و مامانی ، پاستوریزه ، بی بخار ، رام و بی خطر. || نوعی پرنده
جوکرواژهنامه آزادیکی از برگ های پاسور است که در معنای لغوی و حتی تصویری به معنای دلقک یا شیطانک(جلوه ای از ابلیس) است که اگر در تصویر کارت پاستور نیز دقت شود شباهت بسیار کمی به
پاترمواژهنامه آزادبه چم (معنی) "ملّت" می باشد که در فارسیِ پیش از اسلام در ایران کاربرد داشته است. پاترِم=حرف "ت" بی سدا واگویه(تلفظ) میشود ملت( به زبان پارسی میانه:پاترم(patarm)
پاتقواژهنامه آزاد(پاتــُـق) محلی که شخص اوقات خود را در آن صرف میکند، و گروه ها در آن نشست برگزار میکنند.